تعطیلات مغزی…
امروز ناتاشا اومد منو با خودش برد بیرون… الان که بعد از ۴-۵ ساعت برگشتم خونه احساس می کنم نیاز دارم تمام پرده ها رو ببندم، تمام صداها رو خفه کنم و یه شمع روشن کنم و بشینم روی مبل و کمی سکوت کنم!
تا حالا هزار بار از خدا پرسیدم چرا از همون اول یه زبون یادمون نداد که از اول خلقت همه به همون یه زبون صحبت کنن! الان یک طرف مخم کاملا تعطیل کرده، یه قفل هم زده لبه گیجگاهم، کرکره اش رو هم همچین کشیده پایین که نصف لاله گوشم از زیر کرکره رد شده! اون یکی طرف هم به نشانه همدلی، نیمه تعطیل کرده…
خدا رو شکر من و ناتاشا زبون هم رو می فهمیم… اون دوست داره فارسی یاد بگیره، من هم گهگاه یه چیزایی یادش میدم، اما خدایی خیلی سخته…
امروز رفتیم Target … اینجا نزدیک یه مراسم که میشه، توی تمام فروشگاه ها مراسم خودکشی برای اون مراسم برپا می کنن! هفته دیگه عید شکرگزاریه… تقریبا یه ماه بعدش هم که میشه کریسمس… از الان از سر تا پای فروشگاه ها (البته فروشگاه های خاروبار و لوازم خانگی) پر از نون زنجبیلی در طرح های مختلف، تزئینات درخت کریسمس، شکلات و شیرینی در قطع فله ای، دکوراسیون های براق و آویزهای رنگ و وارنگه… من که از بچگی کشته مرده کریسمس و چیزای قشنگی بودم که ازش توی فیلمها می دیدم، الان از اینکه اولین کریسمس واقعی زندگیم رو می خوام ببینم هیجان دارم! البته نه زیاد… چون می دونم نه از درخت خبری هست نه از تزئینات رنگی …
دوباره از دیدن وبلایتم دچار عذاب وجدان شدم! هی می خوام بشینم این مشکلاتی که توی اینترنت اکسپلورر داره رو رفع کنم و این تمش رو یه گردگیری درست و حسابی بکنم، نمیشه…
بذارین این سایت آگهی های مشاغل رو که راه انداختم، اونوقت جفت پا میرم تو شیکمش!
ما رفتیم کلا تعطیل کنیم…
سلام مونا جان.
راه انداختن وبلاگت را تبریک می گویم. اگر هر زمان گذرتان به سمت شمال سنفرانسیسکو افتاد سری هم به من بزنید.
پایدار و سرافراز باشی ای جوان
نه!!!!! آره؟؟؟؟؟؟؟ آرش! خودتی؟! منو از کجا پیدا کردی؟!
یه بار یه چیزی گفتی (که واقعا راست گفتی!)، گفتی بعضی وقتها یه چیزایی به بقیه میگی، یه چیزی میندازی تو کله شون، بعد خودت یادت میره، اما اونها یادشون نمیره تا آخر خط میرن…
خب، این بلا رو تو سر من آوردی!
خوب! خدا این تعدد زبونها رو ایجاد کرده که اشتغالزایی کنه. میدونی الان چقدر آدم دارن توی ایران فرانسه و انگلیسی درس می دن و مدرک ترجمه میکنن؟!
اما باور کن من تا حالا اینجا دارالترجمه ندیدم! آمریکایی ها یا باهات آمریکایی حرف می زنن یا حرف نمی زنن! اصلا نمی تونن به این فکر کنن که به یه زبون دیگه حرف بزنن! آخر آخر استعدادشون سعی می کنن لهجه های مختلف خودشون رو تقلید کنن! :P